اریک اریکسون یک نظام هشت مرحلهای برای رشد آدمی تعیین کرده است. وی این مراحل را مراحل روانی _ اجتماعی مینامد، چرا که معتقد است تحول روانی فرد بستگی به روابط اجتماعی خاصی دارد که وی در زمانهای گوناگون در سراسر زندگی خود برقرار میکند. وی معتقد است فرد در هر یک این مراحل با بحرانهایی مواجه میشود که ناگزیر از حل آنهاست. حل نشدن این بحرانها معمولا مشکلاتی را برای فرد ایجاد میکند.صمیمیت در برابر کنارهجوئی ویژه اوایل بزرگسالی و زایندگی در برابر در خود فرورفتگی بحرانهای دوره میانسالی هستند. توانایی برقراری پیوندهای صمیمانه در اوایل بزرگسالی و علاقمندی به امور خانواده ، جامعه و نسل آینده به سلامت روان و شخصیت فرد کمک خواهد کرد.
ویژگیهای رشدی دوره بزرگسالی:
ورود به دوره بزرگسالی معمولا همراه با انتخاب شغل و همسر است. صمیمیت در این سالهای نخستین به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هرچند از لحاظ این ویژگی نیز بین افراد این دوره تفاوت وجود دارد، بطوری که با توجه به برخی ویژگیهای شخصیتی و تجارب قبلی زندگی صمیمیت جایگاه ویژهای برای برخی از افراد دارد. در حالی که برای برخی دیگر چندان حائز اهمیت نیست، بطوری که این افراد حتی تمایلی به ازدواج نشان نمیدهند، اما بطور کلی در اکثریت افراد این دوره و به ویژه در اوایل بزرگسالی صمیمیت و نیاز به آن ، ایجاد پیوند ازدواج را فراهم میسازد.
در این دوران رشد جسمی هرچند نسبت به سالهای قبل از سرعت کمتری برخوردار است و ما شاهد تغییرات جسمی از آن دسته که در سالهای کودکی و نوجوانی دیده میشود، نیستیم، اما رشد متوقف نشده و بروز تغییرات با آهنگ کندتری ادامه دارد. رشد فکری و رشد روانی کم کم به حالت پختگی نزدیکتر میشود، جریان فکر حول و حوش مسائل عمیقتر میچرخد و فرد دید دقیق و عمیقتری نسبت به زندگی پیدا میکند. هرچند در این رابطه باز میان افراد تفاوتهایی وجود دارد و افراد مختلف در سنین مختلف به آن حد رشدی فکری پخته بزرگسالی دست پیدا میکنند و گاه ممکن است برخی افراد آن پختگی لازم را هرگز بدست نیاورند.
بزرگسالی در کنار تغییراتی که برای فرد به همراه دارد، نقشها و مسئولیتهای جدیدی را برای فرد ایجاد میکند. پس از ازدواج زن و مرد باید بیاموزند که خود را با ضرورتها و مسئولیتهای جدید انطباق دهند. با تولد فرزند این دامنه وسیعتر میشود و مسئولیتهای آنها بیشتر میگردد. نقش همسری ، نقش پدر یا مادری ، نقش شغلی از نقشها و مسئولیتهای اصلی این دوران هستند. با توجه به دیگر ویژگیهای شخصیتی برخی افراد نقشهای متعدد دیگری برای خود ایجاد میکنند، مثل عضویت در گروههای خاص فرهنگی ، ورزشی ، علمی و ... و فعالیتهای دیگر.
سنین میانی بزرگسالی یعنی حدود 50-40 سالگی بارورترین دوره زندگی افراد به شمار میرود. روان شناسان مختلف از جمله یونگ اهمیت ویژهای به سن 40 سالگی قائل بودند و معتقد بودند که در این حول و حوش افراد میتوانند به هماهنگی کامل فکری دست پیدا کنند.
مردها در سنین 40-50 سالگی در اوج فعالیتهای شغلی خود هستند. زنها نیز که معمولا بچههایشان بزرگتر شدهاند، مسئولیت کمتری در خانه دارند و بنابراین میتوانند وقت بیشتری را صرف یک کار حرفهای یا فعالیتهای اجتماعی بکنند. در واقع این همان گروه سنی است که خواه از نظر قدرت و خواه از نظر مسئولیت جامعه را میگرداند.
فعالیت و زایندگی و ثمربخشی فرد در این دوره حائز اهمیت فراوانی است. هم از لحاظ احساس رضایت و خشنودی که در همین دوره برای فرد ایجاد میکند و هم از لحاظ تاثیری که بر بهداشت روانی دوران سالمندی دارد. سالمندانی که در این دوران باروری بیشتری داشته و احساس رضایت از گذشته خود میکنند، سالمتر و شادابتر از بقیه سالمندان هستند که احیانا رضایتی از این دوران نداشتهاند.
بحرانهای دوره بزرگسالی
در این دوران نیز همچون دوران رشدی دیگر به سبب تغییراتی که در فرد اتفاق میافتد، بحرانهایی مطرح بوده است. یکی از مراحل مهم بحرانی ، مرحله انتقال به بزرگسالی است که حول و حوش 30 سالگی برای فرد اتفاق میافتد. در برخی افراد این بحران با شدت بیشتری دیده میشود. فرد معمولا تلاش میکند، انتخابها و تصمیمهای خود را مرور و وارسی کند و درستی یا نادرستی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد. در صورتی که فرد انتخابها و اعمال گذشته خود را مطابق با معیارهای فعلی خود ارزیابی نکند، دچار آشفتگیهایی میشود. واکنشهای افراد در مقابل این ارزیابیها متفاوت است. برخی افراد به چالشهایی دست میزنند تا به طریقی این بحران را پشت سر بگذارند.
بحران دیگر به بحران میانسالی معروف است که حول و حوش 40 سالگی اتفاق میافتد و در صورتی که به شیوه مناسبی حل و فصل شود، تغییرات ثمربخشی را به ویژه از لحاظ روانی _ فکری و دیگر فعالیتها برای فرد به همراه خواهد داشت. توجه به این نکته مفید خواهد بود، اگر بدانیم که اکثر نظریات معروف در این دوران ارائه شده است. سن 40 سالگی هم از لحاظ پژوهشهای روان شناختی و هم از دید ادیان اهمیت ویژهای دارد. ( 4 )
سالمندی
برای تعیین سن سه ضابطه وجود دارد:
- سن زمانی یا سن تقویمی که سن افراد را از بدو تولد تا زمان حال میسنجند و همان سن شناسنامه است. سن فیزیولژیک که بر پایه دگرگونیهای فیزیولژیک و تحولات ناشی از بیماریهای مختلف استوار است. چه بسیار افراد کمسال که از نظر سن فیزیولژیک سالمند هستند " یعنی فرسودهتر از سن تقویمی خود هستند " و چه بسا افراد مسن که از نیروی جوانی برخوردارند.سن روانی که بر اساس حالات عاطفی و هیجانی و نیروی روانی سنجیده میشود و معمولا با سن فیزیولژیک تطابق دارد.سازمان جهانی تندرستی دوران مختلف زندگی را پس از گذشتن از سن بلوغ بر اساس سن تقویمی چنین طبقهبندی کرده است: از 35 سالگی تا 59 سالگی میانسالی، از 60 سالگی تا 74 سالگی مسنی، از 75 سالگی تا 90 سالگی پیری و از 90 سالگی به بالا خیلی پیر.
نظریات توصیفی دوران سالمندی
در تعریف و شرح مشخصات فیزیولژیک دوره سالمندی دانشمندان نظریات گوناگونی ارائه دادهاند:
- مچنیکوف میگوید: سالمندی عبارت است از عوارض عفونی مزمنی که با ناتوانی و استحاله " ناتوانی در ترمیم عناصر از دست رفته " و افزایش بیگانه خوارها همراه است.
- استرهلر میگوید: سالمندی دگرگونیهای تدریجی در ساخت و ترکیب موجود زنده است و دارای این ویژگی است که تغییرات گسترده و درونی است و گرایش به پیشرفت دارد و بالاخره بهسوی فساد و اضمحلال پیش میرود.
- آشوف با مطالعه و کالبدگشایی 400 مورد افراد بالاتر از 65 سال در سال 1937 میلادی اعلام کرد " مرگ طبیعی وجود ندارد " و کالبدگشاییها نشان دادهاند که علت مرگ بیماری بوده است و نه پیری.
- بر خلاف آشوف، وارتین میگوید: مرگ و میر افراد مسن بهعلت کهولت است. اخیرا نظریات مختلف دیگری نیز مطرح شدهاند از جمله تغییرات رشتههای کلاژن بافت همبند، نظریه تغییرات مولکولی در ساختمان سلولها و بالاخره نظریه وراثت که میگوید یکی از مهمترین علل تاخیر یا تسریع علایم پیری وراثت است.
نشانههای پیری
با اینکه در 70 درصد افراد مسن تصلب شرائین " آترواسکلروز " یا فشار خون وجود دارد امروزه ثابت شده است که آترواسکلروز تنها در اثر بالا رفتن سن بهوجود نمیآید و عوامل دیگری از قبیل بهداشت محیط و مسائل بومشناختی (اکولوژیک)، کمی تحرک و ترس و وحشت و هیجانات و مصرف برخی مواد غذایی مانند چربیها و قهوه در به وجود آمدن آن از اهمیت خاصی برخوردارند. بیماریهای دوران پیری از سن 60 و 65 سالگی رفته رفته خودنمایی میکنند. عوارض عروقی و قلبی در سنین بالای زندگی شایعتر هستند و سکته مغزی و قلبی بهعلت گرفتگی عروق انتهایی در قلب و مغز گرچه در جوانان نیز دیده میشود ولی در سالمندان بیشتر است. بیماریهای استخوانی و مفصلی بخصوص پوکی استخوانی (اوستئوپوروز) به علت کم شدن قدرت جذب کلسیم و ویتامین D پیش میآید و در کنار آن بیماریهای مفصلی نظیر آرتریت روماتوئید، نرماستخوانی و تغییرات استخوانی مهرههای گردن که به علت فشار بر شبکه عصب بازویی ایجاد دردهای مبهم در دستها میکند زیاد دیده میشود.
در 90 درصد سالمندان بیماریهای دستگاه تنفسی بخصوص پارگی حبابچههای ششی (آمفیزم) و برونشیت مزمن دیده میشود. این عوارض از یکسو به علت تقلیل جذب اکسیژن موجب تنگی نفس میشود و از سوی دیگر خود موجب کاهش جذب اکسیژن میشود و نارساییهای قلبی را شدت میبخشد. همچنین کلیهها، کبد و لوله گوارش در سالمندان دستخوش تغییراتی میشوند که مراقبتهای خاصی ایجاب میکنند. از میان بیماریهای غدههای مترشح داخلی، بیماری قند " دیابت " بهخصوص نزد سالمندان پرخور و الکلیهای مسن بهمیزان در حدود 15 درصد شیوع دارد. علت این بیماری خرابی جزایر لانگرهانس لوزالمعده است. بیماریهای بدخیم و سرطانها در دوران سالمندی بیش از سایر دورانهای زندگی دیده میشوند.
اختلالات حواس پنجگانه و سلسله اعصاب مرکزی موجب کاهش سرعت انتقال و عدم بروز بهموقع بازتابها و در نتیجه افزایش سوانح در پیران میشود. قدرت تطابق عدسی چشم به مرور تقلیل پیدا میکند که سبب پیرچشمی و ضعف دید چشم میگردد. گوشها رفته رفته سنگین میشود و صداها بهخوبی شنیده نمیشوند. حس لامسه و چشایی و بویایی کمتر آسیب میبیند ولی ضعف قدرت بینایی و شنوایی درک مسائل روزمره را دچار اشکال ساخته لذا رابطه شخص مسن با جامعه مختل میشود. آرتریواسکلروز عروق مغزی سبب میشود که حافظه شخص مسن مختل شود. ابتدا قدرت حافظه نزدیک کاهش مییابد و شخص از بخاطر سپردن آنچه با آن برخورد میکند عاجز میماند بعدها حافظه دور نیز کاستی مییابد و بعضی خاطرات گذشته فراموش میشود و شخص قدرت بهخاطر آوردن قسمتهایی از خاطرات گذشته را از دست میدهد. گاهی شخص سالمند نسبت به افراد یا مناظر ناشناخته احساس آشنایی میکند.
در بعضی از موارد در افراد سالمند نوعی جنون که آن را جنون پیری مینامند پیش میآید. این بیماران زودرنج، حساس، تحریکپذیر و گاهی بیتفاوتاند. حس حسادت و محرومیت شدید داشته و دچار بیقراری، بیخوابی و کمبود درک میشوند. حالت افسردگی در چهره آنان نمایان است. بالاخره ممکن است زوال عقل و حالات پرخاشگرانه جنون و دیوانگی در آنها پیدا شود. در بعضی سالمندان بحرانهای تیرگی شعور و هذیان ظاهر میشود و منگی ناگهانی، احساس تنهایی روانی و هذیان و توهم پیش میآید.
در میان این عوارض افسردگی ناشی از بازنشستگی و احساس پوچی شخص سالمند را زیر فشار روانی قرار میدهد که باید با فراهم کردن فعالیتهای اجتماعی آنها را برطرف ساخت. لازم به تذکر است که برخلاف این گروه افراد سالخورده دیگری را میتوان یافت که با وجود ابتلا به ناتوانیهای جسمی بهترین آثار علمی و ادبی خود را در دوران پیری و حتی در آخرین روزهای حیات تهیه و تنظیم کرده و تجربیات ذیقیمت خویش را به نسل بعد تقدیم داشتهاند. از آن جمله میتوان ویکتور هوگو، گوته، جوزپه وردی و بسیاری از دانشمندان و نویسندگان بزرگ را نام برد.
پیری زودرس
اگر علایم و عوارض دوران سالمندی قبل از سن 60 سالگی ظاهر شود آن را پیری زودرس نامند. عوامل مختلفی در سرعت روند پیری دخالت دارند مانند مسائل اجتماعی شامل فشارهای اقتصادی، مشکلات زندگی، قحطی، قتل و غارت، جنگ و خشونت، اختلافات طبقاتی و نژادی، وجود بیعدالتی در اجتماع و بالاخره نبودن تامین آینده. گاه علت پیری زودرس به بهداشت شخصی مربوط میشود که از آن جمله میتوان فقر و گرسنگی، غنا و پرخوری، شب زندهداری، اعتیاد به مواد مخدر و دخانیات و مسکرات، غم و غصه، عیاشی و ولگردی، بیکاری و نگرانی از آینده و غیره ... را نام برد. در این میان فعالیتهای مغزی بیش از حد بخصوص اگر با نگرانی همراه باشد خیلی زود شخص را به عوارض پیری دچار خواهد ساخت.
راههای پیشگیری از پیری زودرس
برای جلوگیری از بروز پیری زودرس دانشمندان پیشنهادهای متعددی ارائه کردهاند از آن جمله میتوان پیوند بیضه حیوانات برای برخورداری از هورمونهای مردانه، تزریق عصاره جفت، سرم (سروم) مگوهولتز، تزریق عصاره بافتهای جنینی، تزریق مایع مشیمه (مایعی که درون کیسهای به همین نام قرار دارد و جنین در آن غوطهور است) و همچنین تزریق عصاره قلب، کلیه و طحال افراد سالمی که در تصادف کشته شدهاند و غیره را نام برد. البته هیچیک از تمهیدات فوق نتوانسته است اثرات مطلوب قابل توجهی بهبار آورد ولی بکار بستن دستورهای زیر اثرات مطلوبی برای به تاخیر انداختن علایم پیری و عوارض دوره سالمندی دارد مشروط بر اینکه همیشه رعایت شود.
چناچه این اصول از دوران کودکی مورد نظر قرار گرفته و عمل شود اثرات بسیار نیکویی در دوران سالمندی خواهد داشت.
1. مصرف مقدار مناسب کالری برای تولید انرژی لازم با مراعات کمخوری و در عین حال جلوگیری از گرسنگی و بخصوص جلوگیری از تشنگی.
2. ننوشیدن فراوردههای الکلی.
3. خودداری از مصرف توتون، تنباکو و سیگار، چپق یا پیپ و حتی قلیان.
4. خودداری از مصرف مواد مخدر و خوابآورها و محرکها.
5. خودداری از مصرف قهوه و کاکائو زیرا این مواد موجب بالا رفتن چربیهای خون میشوند همچنین مصرف هرچه کمتر مواد چربی بخصوص چربیهایی که در حرارت معمولی جامد هستند. مصرف متعادل چربیهای مایع مانند روغن زیتون و روغنهای گیاهی دیگر که در حرارت معمولی مایع هستند به مقدار پانزده گرم در روز مفید است و چون حاوی ویتامینهای محلول در روغن میباشد برای انجام بعضی از فعل و انفعالات بدن مثل انعقاد خون، جذب کلسیم و . . . ضرورت دارند. باید یادآور شد که مصرف روغنهای معدنی نظیر پارافین مایع زیانبخش است.
6. امساک در مصرف مواد قندی بخصوص قند سفید (ساکاروز)
7. بطور متوسط 8 ساعت خواب در شبانهروز.
8. رعایت تعادل بین کار جسمی و فعالیت روانی.
9. استفاده از ویتامینها از ابتدای تولد در دوران رشد و میانسالی و سالمندی.
10. استفاده از املاح منیزیوم چرا که منیزیوم در تولید بعضی از آنزیمهای حیاتی که در دوران پیری دچار کاهش میشوند و در سوخت و ساز تولید انرژی اهمیت بسزایی دارند بسیار موثر است.
11. فراهم کردن امکانات آرامش روانی.
مسائل درمانی سالمندان
با آنچه گذشت فعالیت دستگاههای مختلف بدن سالمندان با جوانان و میانسالان تفاوتهایی دارد که بدون توجه به اصول یاد شده در درمان آنها موفقیتی بدست نمیآید. این تفاوتها ممکن است مربوط به نارسایی جریان خون، اختلال در ترشح ادرار و دفع کلیوی، اختلالات سوخت و ساز (مثلا کم شدن فعالیت آنزیمهای حیاتی که برای سوخت و ساز بدن لازماند) و یا به علت رفع نشدن به موقع یا تاخیر در دفع دارو از راه ادرار باشد که سبب پیدایش سریع عوارض جانبی دارو و موجب مسمومیت و واکنشهای نامطلوب میشود. بیماران مسن بعلت ابتلا به اختلالهای مختلف معمولا داروهای متعددی مصرف میکنند که این خود خطر ناسازگاریهای داروها را با یکدیگر بههمراه دارد.
تشخیص عوارض جانبی داروها در افراد مسن مشکلتر است چرا که افراد پیر در بیشتر موارد دچار گیجی، بیاشتهایی، اختلالات گوارشی و لرزش و ... میباشند که ممکن است با عوارض دارو اشتباه شوند. از طرف دیگر به علت ضعف دید چشم مشکل میتوانند دستورات دارویی را بخوانند و بعلت ضعف شنوایی دستورات شفاهی را هم بهخوبی نمیشنوند و همچنین بعلت کمبود حافظه ممکن است دستورات را فراموش کنند و یا به درستی بکار نبندند. افراد مسن در اثر تحلیل ماهیچهای و کم شدن حجم بدن باید مقدار کمتری دارو مصرف کنند، همچنین بهسبب اختلال اعمال قلب، کبد و کلیه باید در مصرف خوابآورها، آرام بخشها، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد تشنج (که بیشتر برای درمان لرزشها بکار میروند) بسیار محتاط بود زیرا مقداری که برای جوانان مصرف میشود در افراد مسن ممکن است موجب مسمومیت شود.
داروهایی که برای اختلالهای قلبی بکار میروند نظیر دیژیتال و کینیدین و بسیاری از داروهای قلبی دیگر در افراد مسن دارای نیمه عمر طولانیترند لذا به مقدار کمتری تجویز میشوند. داروهای ضد انعقاد مانند آسپرین، چون ممکن است موجب خونرویهای شدید شوند باید بهمقدار کمتر و تحت کنترل دقیق آزمایشگاهی و شمارش تعداد پلاکتها تجویز شوند. به هر حال درمان افراد مسن باید با احتیاط بیشتری همراه باشد و بخصوص باید از مصرف خود سرانه داروها در دوران پیری خودداری شود، ضمنا پرستاری از سالمندان که خود رشتهای تخصصی در پرستاری است از اهمیت خاصی برخوردار است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. ( 5 )
راهکار های روبرویی با بازنشستگی
- بازنشستگی و سالمندی سال های رشد و کمال است ، سال های بلوغ ، زمان تغییر به سوی مسیری جدید .به معنای فرصت برای اینکه هر طوری که شما می خواهید باشید. هر طوری که می خواهید برنامه ریزی کنید . زمان در دست شماست .تازه در شروع نیمه راه زندگی هستید با توشه ای از تجربه ، دانش و مهارت های ارزشمند .بالا رفتن سن یکی از مراحل تغییر است ، یکی از مراحل رشد که از شروع می شود .در کودکی بیش از ایستادن بارها به زمین افتاده اید . در جوانی بر اثر فقدان دانش و تجربه ، اشتباهات و لغزش های زیادی کرده اید .در اوایل بزرگسالی مجبور به یادگیری دانش و حرفه ای بوده اید . مجبور به پذیرش نقش های جدید بودید ، نقش همسر ، نقش والد ، نقش عروس یا داماد ، نقش کارمند ، نقش تأمین کننده منابع مالی خانواده ، نقش برنامه ریز تحصیلی انتخاب مدرسه ، رشته تحصیلی دانشگاه برای فرزند ، نقش نظارت بر امور مالی ، تربیتی ، ارتباطات خانوادگی.
بازنشسته ها چه در پیش رو دارند ؟
- بازنشستگی زمانی برای آزادی و استقلال از مسئولیت های محدود کننده کار ، فرزندان و تحصیلاتشان.
- آزادید که هر کجا و هر زمان که بخواهید سفر کنید و با هر کس که دلتان می خواهد معاشرت کنید.
- دیگر فرزندانتان کوچک و دست و پا گیر نیستند.
- مجبور نیستید گزارش کار خود را رأس موعد مقرر تحویل رئیستان دهید.
- اگر هنوز فرزندان کوچک ، نوجوان و جوانی دارید می توانید شاهد رشد و شکوفایی آن ها باشید.
- اگر صاحب نوه ای هستید شادیها و خنده های آنان را می بینید و با آن ها کودکانه بازی می کنید و لذتی که در دوران اشتغال محروم از دیدن فرزندتان بودید جبران می کنید.
- اگر والدین و اقوام نزدیکی را هنوز در کنار خود دارید فرصت را مغتنم دارید، از تجارب آنها استفاده کنید و از خدمت و مراقبت و مصاحبت آنها لذتی وافر ببرید.
- زندگی زناشویی ، طی سال های اشتغال عجولانه ، بی تجربه ، مملو از دغدغه های جوراجور و با هراس باروری همراه بود. لیکن در سالهای سالمندی با امنیت خاطر بیشتر و فارغ از دغدغه های دوران جوانی و میانسالی و با توشه ای از تجربه و دانش همزیستی زناشویی می توان ماه عسل و زندگی دوباره را شروع کرد.
- در این دوران زمان بیشتری برای تمرینات ورزشی ، تغذیه بهتر و رسیدگی بیشتر به وضعیت سلامت جسم و روحی خود دارید.
- شما فرصت بیشتری برای شناخت و درک عمیق تر ذهن و روح ، عواطف و احساسات خود دارید با مروری به گذشته ، کارنامه زندگی خود را ورق بزنید و از یادآوری خاطرات خوب لذت ببرید و خاطرات و تجارب ناخوشایند خود را تجزیه و تحلیل کرده و از آنها بیاموزید.
- شما حتی فرصت بازگشت به پشت میزهای دانشگاه را دارید چرا که این میزها احساس جوانی ، سرزندگی ، رشد و کمال را در انسان زنده می کند.
- اگر از شغلتان ناراضی بوده اید فرصتی برای یک شغل مورد نظرتان را می یابید.
- جامعه شناسان دو رخداد زندگی که به آسیب روحی می انجامد و هم ایجاد استرس می کند و تغییراتی را در الگوی زندگی پدید می آورد را شناسایی کرده اند ، بازنشستگی بعنوان اولین ضربه روحی و مرگ همسر دومین آن ذکر شده ، امروزه سالمندان می توانند با برنامه ریزی برای دوران بازنشستگی این وقایع را بشناسند و اثر آن برطرف نموده و یا کاهش دهند. باتوجه به بالا رفتن سطح سلامت و امید به زندگی افراد جامعه ، مسئولین جامعه می بایست برنامه ریزی خاصی برای سالمندان از جمله موارد زیر انجام دهند.
1- گسترش بیمه های تکمیلی برای بازنشستگان ، فرزندان و والدین آنها مشابه با شاغلین
2- فراهم نمودن امکانات ورزشی ، رفاهی وتفریحی و برگزاری تورهای مسافرتی داخل و خارج از کشور با تخفیف های ویژه
3- استفاده از وام های کم بهره
4- چک آپ های مستمر و منظم جسمی و روانی
5- تهیه بروشورهای بهداشت و سلامت جسم و روان و تغذیه سالم
6- برگزاری کارگاه های آموزشی برای شاغلین در آستانه بازنشستگی برای آشنایی با روشهای مقابله با استرس و افسردگی و برنامه ریزی دوران بازنشستگی
7- استفاده از توانمندی های علمی ، پژوهشی و اجرایی بازنشستگان در زمینه های مختلف
منابع : 1- "Introduction to Developmental Psychology", Kendra Van Wagner, http://psychology.about.com/
2- سایت : کلینیک فراروان
3- موسسۀ روانشناختی کاریزما مشاور (www.charismaco.com)